آزادی
مختصر بگم، آزادی تو زندگی شما چه معنی میده؟؟اصلا آزادی یعنی چی؟؟؟
مثل قبل منتظر نظرات قشنگ و بلیغ شما هستیم! ممنون...
مختصر بگم، آزادی تو زندگی شما چه معنی میده؟؟اصلا آزادی یعنی چی؟؟؟
مثل قبل منتظر نظرات قشنگ و بلیغ شما هستیم! ممنون...
فقر
میخواهم بگویم ......
فقر همه جا سر میكشد .......
فقر ، گرسنگی نیست ، عریانی هم نیست ......
فقر ، چیزی را " نداشتن " است ، ولی ، آن چیز پول نیست ..... طلا و غذا نیست .......
فقر ، همان گرد و خاكی است كه بر كتابهای فروش نرفتهء یك كتابفروشی می نشیند ......
فقر ، تیغه های برنده ماشین بازیافت است ، كه روزنامه های برگشتی را خرد میكند ......
فقر ، كتیبهء سه هزار ساله ای است كه روی آن یادگاری نوشته اند .....
فقر ، پوست موزی است كه از پنجره یك اتومبیل به خیابان انداخته میشود .....
فقر ، همه جا سر میكشد ........
فقر ، شب را " بی غذا " سر كردن نیست ..
فقر ، روز را " بی اندیشه" سر كردن است
دکتر علی شریعتی

اما ی سوال دارم هر کس خواست جواب بده: شما روزه میگیرین؟چرا؟و اگه هدفی ازش داشتین بهش رسیدین یا نه؟
حالا نگین اینجا کلاس احکام نیستا!این فقط ی سواله اگه کسی جواب میده از ته دلش جواب بده... ممنون!
اینم از اردو!!!انشاا... چند هفته دیگه میخوایم بریم شمال،برای ثبت نام منتظرتون هستیم!
به قول بچه ها: "جاده های محال شماله یادم بره"
حمید جان من وهمه بچه های 90 بهت تسلیت میگیم و بدون که از صمیم قلب ناراحتیم،اینم بدون که همه ما همیشه مثل برادر باهاتیم،هرچند که جای داداشتو نمیگیریم.


بازم ی شب یلدای دیگه!
دم دمای شب یلدا که میشه آدم یاد هندونه و انار و آجیل و... میفته! از بس شکموییم دیگه،تو این شب ظرفیت وجودی هممون میره بالا، البته از نوع خوردنیها!
اما دوراز شوخی کیف این شبا به دور هم جمع شدن و گپ زدن و خندیدن و باهم بودنشه اونم اگه مثل قدیمیا باشه وشبش بریم زیر کرسی که دیگه هیچی...!!!
حالا ما که کرسی نداریم ولی تخت که تو خوابگاه هست،میریم زیرش(به دلیل کمبود امکانیات!)
این هفته هم کانون ما یعنی قلم ی جشنی رو میخواد به امید خدا روز چهارشنبه برگزار کنه که بیایم دور هم بشینیم و خوش باشیم!شب یلداست دیگه! راستی جشنمون از ساعت 6 عصر شروع میشه! منتظرتونیم!
راستی چه خبر از جلسه پرسش وپاسخ مسئولین؟ خوش گذشت؟ خب به نظر من که بد نبود،حرفای جالبی هم زده شد خیلی خیلی جالب!!!
یک بحث جالبی که مطرح شد موضوع برگزاری جشن برای دانشجو توسط کانون قلم بود واینکه چرا مسئولین بودجه کافی برای برگزاری جشن نمیدند،اما جالبتر از این اونجایی بود که بحث جشن شب یلدای پارسال اومد وسط! در این میان یکی از دانشجویان دانشکده که دبیر همون انجمنی بود که جشن پارسال رو برگزار کردن و نمیخوام اسمشو بیارم و میدونمم که شما نمیشناسیدش(!!!!) گفت ما جشن پارسال رو با دویست هزار تومن اونم از جیب خودمون برگزار کردیم!!! انقد دلم براشون سوخت! اصلا اشک همه رو درآورده بود! ![]()
گریه وزاریمون که تموم شد یکم رفتم تو فکر جشن پارسالشون که چه جشنی بود! رفتم تو فکر پذیرایی جشن یادم اومد که ی پکی دادند که توش اقلام خوراکی بود،بعدم یادمه رفتیم تو سلف و لبو و هندونه و انار و آش خوردیم! یکم که بیشتر فکرکردم و بابچه ها یک حساب سرانگشتی کردیم دیدیم فقط همین پذیراییشون حدودا دوبرابر هزینه ای که گفته بودن(دویست هزار تومن) هستش!!! حالا من که نفهمیدم این حرفو از کجاشون در آوردن ولی اگه واقعا خبریه وجاهایی رو میشناسند که بشه بااین قیمت تمومش کرد ویا اگه خودشون تولید کننده این چیزا هستن و زمین های کشاورزی چغندر وهندونه و انارو آش و شکلات و شلغم و... دارن خب به ماهم بگن تا ی همکاری متقابل باهاشون داشته باشیم بابا!!!! ![]()
![]()
![]()