دقت کردید.....

         دقت کردین وقتی دعواتون با یکی تمام شد تازه جواب های خوب به ذهنتون میرسه

 

-         دقت کردین هر معلمی که میومد میگفت شما بدترین کلاسی بودین که تاحالا داشتم؟!

 

-         تا حالا دقت کردین ﺷﯿﺮﯾﻦﺗﺮﯾﻦ ﻗﺴﻤﺖ ﺧﻮﺍﺏ ﺍﻭﻥ ۵ ﺩﻗﯿﻘﻪﯼ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻻﺭﻡ ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﻪ !!

 

-         دقت كردین بزرگترین دروغ پشت تلفن چیه .......سلام رسوندن بچه ها.....

 

-      دقت کردین همیشه خنده دار ترین موضوعات زمانی به مغزت میرسه که وسط مراسم ختم هستی؟

 

     تا حالا دقت کردین وقتى سر سفره نشستى به یارو میگى نمک بده اول واسه خودش میریزه بعد میده به تو..!!!

 

   دقــــــــــــــــت کردین
یک سری از کارهای اداری هست که هیچ وقت لازم نیست خود آدم انجامشون بده
اطرافیان زحمتش رو می کشن. یکی از اون کارها گرفتن شناسنامست، دیگری هم باطل کردنشه

سوال 2

برای سوال قبلی یه نظر گذاشتم ونوشتم یک دسته از ادم ها ...آدم های باتقوایی اند که به خدا اطمینان محض دارند و این آیه ورد زبونشونه که"واذا اراد الله شی ان یقول له کن فیکون"
نظری که نوشتم تحت تاثیر حرف های استاد مطهری بود که میگن: وقتی فرنگی ها اعتقاد به قضا وقدر و وحدت وجود ما رو عامل عقب افتادگی ما میدونند به این دلیله که ایمان ویقین رو با جبر اشتباه میگیرند ..که بحثش پیچیده هست..
وقتی که دیدم با حرف های مطهری نمیتونم مضمون حرفم رو برسونم رفتم سراغ دکتر شریعتی بلکه با یه جمله از شریعتی بتونم مفهوم حرفمو برسونم.....ولی شریعتی چیزایی نوشته بود که سوالات بیشتری برام بوجود اومد!!!
منظورم از دسته ی اول کسانی بود که به اوج بصیرت و وحدت وجود رسیده اند( مسلما چنین افرادی از روی علم وعشق به چنین بینشی رسیده اند نه با کپی پیست حرف دیگران)...به نوعی شبیه حلاج در مذهب تصوف.....
ولی نظر دکتر شریعتی در مورد حلاج اینه که: حلاج در ذات خدا فانی میشه وبه وحدت وجود میرسه  خودش رو خدا معرفی میکنه...و این یک انحراف روحی مذهبیه....!!!؟؟؟
 شریعتی زهد پرستی رو الیناسیون معرفی میکنه  و میگه در زهد پرستی انسان بدنبال اهدافیه که  انسان طبیعی و واقعی رو انکار میکنه و باعث میشه دیگه انسان خودش نباشه(الیناسیون یعنی اینکه آنچه رو که هست به عنوان خود احساس نکنه بلکه چیزی رو به نام خودش احساس کنه که نیست)
ومیگه بعضی ها دچار الینه فرهنگی میشن در موقعی که خودشون رو میخواند احساس کنند از درد هایی مینالند که درد خودشون نیست و تحت تاثیر بقیه قرار میگیرند مثلا پا درد دارند ولی به دنبال دوای اعصابند!!
یه عده بوسیله ی هدف الینه میشن ...یعنی ......<<عمل>>بوسیله ی <هدف >الینه شده واحساس نمیشه در حالی که <هدف> هنوز نیست و <عمل>واقعیت رو تشکیل میده.....
فکر کنم شریعتی به نوعی ما رو به حال گرایی یا اینکه انسان واقعی باشیم دعوت میکنه تا اینکه بخواهیم با آرزوهای دور ودراز زندگی کنیم  یا مثل حلاج به وحدت وجود برسیم.....
ولی این برام سواله که چرا حلاجی که در تصوف اینقدر ستوده شده رو نکوهش میکنه و اونو مبتلا به یه انحراف روحی مذهبی میدونه؟؟؟/
مگه تو مثنوی معنوی این همه شمع وسوختن پروانه ووحدت وجود رو ستایش نمیکنه؟؟/یا مگه تو اسلام منتهی آمال لقا الله و یکی شدن برای خدا نیست؟؟؟؟

تبریک عید

من دیگه نمیتونم ادامه بدم......عید فطر همگی مبارک

من سخت...

قایق از تور تهی ودل ازآرزوی مروارید ...

این بیت شده وصف حال ما تو این ماه رمضونی!

من که این روزا  از بین عبادت ها فقط دعا کردن یادم مونده

میگن قدیما یه سردسته راهزن ها بوده که هرجور فسق وگناهی انجام میداده، از دزدی گرفته تا... با این حال هیچ وقت نمازش ترک نمیشده!!!یه روز یکی از زیر دستاش ازش میپرسه توکه با این کارات حتی اسم آدم گذاشتن روت گذاشتن حرومه، نماز خوندنت دیگه چیه؟

جواب میده این درسو آویزگوشت کن ، آدم همیشه باید یه راه برگشت برای خودش باقی بگذاره....

این روزا شدیم مثل قطای کا از ریلش خارج شده،  شاید آزاد باشیم ولی یقینا راه به جایی نخواهیم برد.

گاهی وقتا به خودمون میگیم آخه این چه روزه گرفتنیه؟نمکیگرفتیم خیلی سنگین تر بود، حد اقل گرسنگی نمیکشیدیم......

ولی خدا رو چه دیدی شاید همین گرسنگی ریل یا راه برگشت ما باشه.....

هم چنان خواهم راند.....

(اینم بخاطر قاصدک)

وسیع باش..... و تنها..... و سربه زیر ..... و سخت

هستی ونیستی,بودن ونبودن آدم ها از نظر دکتر شریعتی:

آنانی که وقتی هستند هستند  وقتی که نیستند هم نیستند(عمده آدمها) حضورشان مبتنی به فیزیک است,بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند.

آنانی که وقتی  هستند نیستند وقتی که نیستند هم نیستند ( مردگانی متحرک در جهان ) خود فروختگانی که هویتشان را به ازای چیزی فانی واگذاشته اند . بی شخصیت و بی اعتبارند هرگز به چشم نمی آیند مرده و زندشان یکی است.

آنانی که وقتی هستند هستند وقتی که نیستند هم هستند,آدمهای معتبر و با شخصیت کسانی که در بودن سرشار از حضورند در نبودشان هم تاثیرشان را می گذارند کسانی که همواره به خاطر ما می مانند  دوستشان داریم و برایشان ارزش و احترام قائلیم.

آنانی که وقتی هستند نیستند وقتی که نیستند هم هستند (شگفت انگیزترین آدمها) در زمان بودنشان چنان قدرتمند و با شکوه اند که ما می توانیم حضورشان را در یابیم ,اما وقتی که از پیش ما می روند نرم نرم آهسته آهسته درک می کنیم باز می شناسیم که آنان چه بودند  چه می گفتند و چه می خواستند ما همیشه برای این ادم ها هزار حرف داریم, اما وقتی در برابرشان قرار می گیریم قفل بر زبانمان می زنند اختیار از ما سلب می شود  سکوت می کنیم و غرقه در حضور آنان مست می شویم و درست در زمانی که می روند یادمان می آید که چه حرفها داشتیم و نگفتیم شاید اینها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد.

گفتگو باخدا

 

در رویاهایم دیدم كه با خدا گفتگو می كنم .
خدا پرسید پس تو میخواهی با من گفتگو كنی؟

 من در پاسخش گفتم: اگر وقت دارید. خدا خندید و گفت وقت من بی نهایت است. در ذهنت چیست كه می خواهی از من بپرسی؟
پرسیدم چه چیز بشر شما را سخت متعجب می سازد؟

 خدا پاسخ داد: كودكی شان. اینكه آنها از كودكی شان خسته می شوند و عجله دارند زود بزرگ شوند و بعد دوباره پس از مدت ها آرزو می كنند كه كودك باشند... اینكه آنها سلامتی شان را از دست می دهند تا پول بدست آورند و بعد پولشان را از دست می دهند تا سلامتی شان را بدست آورند. اینكه با اضطراب به آینده نگاه می كنند و حال را فراموش می كنند و بنابراین نه در حال زندگی می كنند نه در آینده. اینكه آنها به گونه ای زندگی میكنند كه گویی هرگز نمی میرند و به گونه‌ای می میرند كه گویی هرگز زندگی نكرده‌اند...

خدایـا:

به آنان که عقــــــل ندادی؛ چه دادی؟؟؟

دلتنگی

 

_________؟

نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد

نمی خواهم بدانم کوزه گر از مرگ اندامم چه خواهد ساخت

ولی بسیار مشتاقم

که از خاک گلویم سوتکی سازد

گلویم سوتکی باشد

به دست کودکی گستـــاخ و بازیگوش

و او یک ریز و پی در پی

دم گرم خودش را برگلویم سخت بفشارد

وخواب خفتــــــــــگان خفته را آشفته تر سازد

بدین سان بشکند در من

سکوت مـــــــــــــــرگبارم!!!

توسط دوستانشان خورده می شوند یا دشمنانشان ...

 

مارها قورباغه ها را می خوردند .. و قورباغه ها غمگین بودند ..


قورباغه ها به لک لک ها شکایت کردند ..


لک لک ها مارها را خوردند .. و قورباغه ها شادمان شدند ..


لک لک ها گرسنه ماندند .. و شروع کردند به خوردن قورباغه ها ..


قورباغه ها دچار اختلاف دیدگاه شدند ..


عده ای از آنها با لک لک ها کنار آمدند ..


و عده ای دیگر خواهان باز گشت مارها شدند ..


مارها باز گشتند و همپای لک لک ها شروع به خوردن قورباغه ها کردند ..


حالا دیگر قورباغه ها متقاعد شده اند که ..


برای خورده شدن به دنیا می آیند ..


تنها یک مشکل برای آنها حل نشده باقی مانده است ..


اینکه نمی دانند ..


توسط دوستانشان خورده می شوند یا دشمنانشان ... !

اسم شما به کره ای چی میشه؟؟؟؟

شما طبق دستور عمل زیر می تونید اسم کره یی تونو پیدا کنید!

مثلا


من متولد۱۹۹۷/۷/۵ هستم تو لیست اول به آخرین شماره سال تولدم یعنی ۷ نگاه کردم که میشه lee

تولیست دوم به ماه تولدم یعنی ۷ نگاه کردم که میشه jong

و تو لیست آخر هم به روز تولدم یعنی ۵نگاه کردم که میشه boom

پس میشه:lee-jong-bom



ادامه نوشته

سفر !

 

تعطیلات نوروز به کجا برویم
پدر از بی‌پولی گفت و قسط‌های عقب‌مانده
مادر از سختی راه و بی‌خوابی و ملافه و حمام
ساعت شد 12 نصف شب
گفتیم برویم سر اصل مطلب
یکی گفت برویم شیراز
دیگری گفت نه‌خیر مشهد
ساعت شد 5 صبح
مادر گفت بالاخره کجا برویم
پدر گفت برویم بخوابیم

زلال

پرسیدم..... ،

چطور ، بهتر زندگی کنم ؟

 با كمی مكث جواب داد :

گذشته ات را بدون هیچ تأسفی بپذیر ،

با اعتماد ، زمان حالت را بگذران ،

و بدون ترس برای آینده آماده شو .

ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز .

شک هایت را باور نکن ،

وهیچگاه به باورهایت شک نکن .

زندگی شگفت انگیز است ، در صورتیكه بدانی چطور زندگی کنی .

پرسیدم ،

آخر .... ،

و او بدون اینكه متوجه سؤالم شود ، ادامه داد :

كوچك باش و عاشق ... كه عشق ، خود میداند آئین بزرگ كردنت را ..

بگذارعشق خاصیت تو باشد ، نه رابطه خاص تو با کسی .

موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه ی پایان رسیدن ..

داشتم به سخنانش فكر میكردم كه نفسی تازه كرد وادامه داد ... 

 

 

ادامه نوشته

مدرک وکار!

غم نان آنقدر بزرگ نبود
ولی از کاهمان چه کوهی ساخت
از همان دردهای کوچک مان
واقعا مرگ با شکوهی ساخت

 

ادامه نوشته

شریعتی و قرآن

قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند میشود ،همه از هم میپرسند ” چه کس مرده است؟ ” چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا تو را برای مردگان ما نازل کرده است .
 
قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام . یکی ذوق می کند که ترا بر روی برنج نوشته،‌یکی ذوق می کند که ترا فرش کرده ،‌یکی ذوق می كند که تو رابا طلا نوشته ،‌یکی به خود می بالد که ترا در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و …  آیا واقعا خدا تو را فرستاده تا موزه سازی کنیم ؟
 
قرآن! من شرمنده توام اگر حتی آنان که تو را می خوانند و تو را می شنوند ،‌آنچنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند .. اگر چند آیه از تو را به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد میزنند ” احسنت …! ” گویی مسابقه نفس است …
 
قرآن !‌ من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه ، خواندن تو آز آخر به اول ،‌یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنان که تو را حفظ کرده اند ،‌حفظ کنی ، تا این چنین تو را اسباب مسابقات هوش نکنند .
 
خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو . .آنانکه وقتی تو را می خوانند چنان حظ می کنند ،‌گویی که قرآن همین الان به ایشان نازل شده است. آنچه ما باقرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب
جهالت کشیده ایم 
 

پیام تسلیت

ستـــــــاره جان

تسلیت ما را برای از دست دادن دایی گرامیت پذیرا باش و ما را در غم خود شریک بدان.

ان شاا... روح ایشان قرین رحمت خداوند قرار گیرد.

(از طرف دوستان)

(

سرانجــــــــــام

گلوله ای را به یاد ندارم

که به نیّت پوست نازک آزادی

شلیک شده باشد و

سرانجام

به قصد شقیقۀ دژخیم

کمانه نکرده باشد

 

چاقویی را به یاد ندارم

که برای گلوی خوش آواز عشق

از غلاف بیرون زده باشد و

آخر دستۀ خودش را

نبریده باشد

 

حالا،

هر چه می خواهید شلیک کنید و

هر چه می خواهید چاقو بکشید

 

 

  

گزیده ای از سخنان دکتر شریعتی درباره محرم

حسين بيشتر از آب تشنه لبيک بود ، اما افسوس كه به جای افكارش زخمهای تنش را نشانمان دادند و بزرگترين درد او را بی آبی نامیدند.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

 دیدم عده ای مرده ی متحرک را که بر یک زنده ی همیشه جاوید عزاداری می کنند .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 در عجبم از مردمی که خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی میکنند و بر حسینی می گریند که آزاده زیست.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

. آنان که رفتند، کاری حسینی کردند. آنان که ماندند باید کاری زینبی کنند و اگرنه یزیدی اند .